English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6484 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
Other Matches
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
bundled software U نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
appraisal U تعیین قیمت
price determination U تعیین قیمت
appraisals U تعیین قیمت
administered price U قیمت تعیین شده
appraisals U تعیین قیمت کردن
appraisal U تعیین قیمت کردن
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
assessments U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
declared value U قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
quantity theory of money U نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
What is the price excluding meals? U قیمت بدون غذا چقدر است؟
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
oem U Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
pin point U تعیین دقیق نقاط
pinpoint target U هدف دقیق تعیین شده
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
exact location U تعیین کردن محل دقیق نقاط
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
desultorily U بدون قاعده پرت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
PR U قیمت
quotation U قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
all in price U قیمت کل
invalued U بی قیمت
priceless U بی قیمت
above rubies U بی قیمت
high priced U پر قیمت
quotations U قیمت
wage price spiral U قیمت
wage price guideline U قیمت
prices U قیمت
valueless U بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
bourse U قیمت
equivalents U هم قیمت
price limit U حد قیمت
price line U خط قیمت
price U قیمت
equivalent U هم قیمت
cif U قیمت
value U قیمت
treasure U ذی قیمت
nominal U کم قیمت
worth U قیمت
values U قیمت
valuing U قیمت
cost U قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
price stability U ثبات قیمت
price stability U تثبیت قیمت
price responsiveness U کشش قیمت
price reduction U کاهش قیمت
price list U لیست قیمت
price stabilization U ثبات قیمت
current price U قیمت جاری
fixed price U قیمت ثابت
price support U تایید قیمت
regular price U قیمت عادی
price support U حمایت قیمت
price system U نظام قیمت
price list U فهرست قیمت
price elasticity U کشش قیمت
price elasticity U حساسیت قیمت
price freeze U تثبیت قیمت ها
basis U قیمت واحد
price freezing U انجماد قیمت
price freezing U تثبیت قیمت
price homogeneity U همگنی قیمت
price increase U ترقی قیمت
price index U شاخص قیمت
supply price U قیمت عرضه
price leadership U رهبری قیمت
cash price U قیمت نقدی
price level U سطح قیمت
price tag U اتیکت قیمت
price theory U نظریه قیمت
constant cost U قیمت ثابت
competitive price U قیمت جاری
competitive price U قیمت رقابتی
ruling price U قیمت روز
sale price U قیمت فروش
sale price U قیمت حراج
close price U قیمت نزدیک
claimers U اسبهای هم قیمت
selling price U قیمت فروش
charm price U قیمت چشمگیر
shadow price U قیمت سایهای
catalogue price U قیمت کاتالوگ
sopt price U قیمت نقد
repurchase price U قیمت بازخرید
conversion price U قیمت تبدیل
pricer U قیمت گذار
prizer U قیمت گذار
standard price U قیمت پایه
purchase money U قیمت جنس
cost unit U قیمت واحد
cost push U فشار قیمت
pricing U قیمت گذاری
standard price U قیمت استاندارد
reasonable price U قیمت معقول
reasonable price U قیمت عادله
price ratio U نسبت قیمت
spot price U قیمت نقدی
sopt price U قیمت روز
cut rate U تنزل قیمت
historical cost U قیمت متعادل
low price U قیمت کمتر
mark down U تنزل قیمت
mark down U کاهش قیمت
mark up U افزایش قیمت
market price U قیمت بازار
final price U اخرین قیمت
market value U قیمت بازار
final price U قیمت نهائی
mean price U قیمت متوسط
peasonable price U قیمت عادله
fair value U قیمت عادله
value U قیمت کردن
fair price U قیمت بیطرفانه
middle price U قیمت حد وسط
minimum price U کمترین قیمت
minimum price U حداقل قیمت
low price U قیمت پائین
lump sums U قیمت مقطوع
lump sum U قیمت مقطوع
historical cost U قیمت بازار
highest price U بیشترین قیمت
highest price U بالاترین قیمت
high value U گران قیمت
incentive price U قیمت تشویقی
incentive price U قیمت محرک
high dollar value U سنگین قیمت
half fare U نصف قیمت
valuer U قیمت گذار
just price U قیمت عادلانه
just price U قیمت منصفانه
valuers U قیمت گذار
last price U قیمت اخر
least price U حداقل قیمت
price floor U حداقل قیمت
freightage U قیمت حمل
list price U قیمت فاکتور
fair price U قیمت مناسب
fair price U قیمت عادلانه
fair price U قیمت منصفانه
quote U قیمت دادن
quoted U قیمت دادن
parity price U قیمت مشابه
parity price U قیمت لایتغیر
quotes U قیمت دادن
decrease in value U نقص قیمت
Recent search history Forum search
1postside
1دقیق ترین معادل business در فارسی چه است؟
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1To be capable of quoting
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
2interfereometry
1بمعني محدوده ميباشد؟bin آيا كلمه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com